معماری و هندسه

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

اين چرخ فلک که ما در او حيرانيم

فانوس خيال از او مثالي دانيم

خورشيد چراغ دان و عالم فانوس

ما چون صوريم کاندرو گردانيم


معماری بدون هندسه غیر قابل درک است. معماری یعنی خلق و سازماندهی فضا و بیشترین درک از فضای معماری به وسیله چشم می باشد . زیرا فضای معماری خود را به وسیله فرم به بیننده عرضه می دارد . و فرم زاده هندسه است که در خود شکل و تناسبات را جای داده است. معماری با استفاده از هندسه خواص فضایی خود را که بر خاسته از نگرش ، احساسات وتفکرات خاص یک معمار است به تصویر می کشد . هندسه خاص یک فضا می تواند القا کننده حرکت یا سکون باشد . هندسه اقلیدسی و نااقلیدسی در معماری:

1-هندسه اقلیدسی:

ما می دانیم هندسه اقلیدسی بر پایه دو نوع شکل به وجود آمده است . آنچه درمعماری گذشته ما از کوچکترین جزء فضا تا مقیاس کلان شهری به چشم می خورد چیزی جدااز هندسه اقلیدسی نیست . از این میان می توان به چفت آویز ایوانهای ورودی ، رسمی بندی های موجود در گنبد مساجد ، شبستانها ، اتاقها ، باغها ، مساجد ، خانه ها ،کوچه ها ، خیابانها و ارتباط میان هریک از این عناصر اشاره کردکه تماماً بر پایه هندسه اقلیدسی به وجود آمده اند . در این مورد علاوه بر فرم و شکل فضا عواملی دیگرنظیر نیارش ، پنام و سایر موارد مشابه نیز مورد نظر بوده اند. در زمینه نیارش می توان به رسمی بندی موجود در گنبدها اشاره نمود که به دلیل تحمل بار سقف و انتقال آن به ستونها و دیوارها به این شکل قرار داده شده اند . که علاوه بر تحمل بار گنبد ، فضایی خاص را نیز شکل می دهند. به عنوان نتیجه داریم:هندسه علاوه بر شکل دهی فضا از نظربصری و روانی در زمینه های سازه ای و تا سیساتی در معماری گذشته ی ایران زمین نقشی بی بدیل را دارا بوده است ، به صورتی که گفته می شود ، حتی اگر در اندازه یکی ازعناصر موجود در چفت آویز ایوانها تغییری ایجاد شود نیارش آن مورد تحدید قرار میگیرد و امکان تخرب شدنش وجود دارد. به صورت خلاصه: معماری سنتی ایران وجودش را چه از نظر کالبدی و چه از نظر شناختی از هندسه به دست آورده و معمار ایرانی به وسیله هندسه فرم موردنظرش را خلق کرده است. 2-هندسه نا اقلیدسی:

هندسه نا اقلیدسی در معماری ایران را می توان در ساخت و سازهای اخیر به روشنی دریافت . در این هندسه هر شکلی را هندسی می گویند ، بناها بدون اینکه روابط فضایی آنها با سایر عناصر محیطی در نظر گرفته شوند ساخته می شوند ،در نتیجه ، نمی توانیم درکلیت فضای شهری هندسه ای مشخص را مشاهده نماییم . شاید هرکدام از این بناها به تنهایی هندسه ای اقلیدسی داشته باشند اما در کلیت شهر و در ارتباط با یکدیگر ازهندسه اقلیدسی بی بهره اند . بنابراین می توان گفت شهر سازی اخیر ما بی نظم است بنابراین دچار هندسه نا اقلیدسی شده است.

در مورد هندسه و خواص آن در شعر و معماری به صورت خلاصه داریم: - ساختار کالبدی شعر و معماری چه ازنظر فرم ظاهری و چه از نظر استخوان بندی توسط هندسه به وجود آمده است نظیر قالبهای مختلف شعری و رسمی بندی گنبدها در معماری. - با توجه به اینکه هندسه در ذات خود اشکال ، تناسبات و روابط میان آنها را جای داده است . می توان با بکار گیری هریک از این ابزارها فضایی خاص را القا نمود. و به عنوان نتیجه ای کلی داریم : هندسه در شعر و معماری از یک ذات نشأت می گیرد. معماری، بازی استادانه، صحیح و باشکوهی از احجام ترکیب شده در زیر نور می باشد.

 

روزه مگشای جز به قند لبش

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

عید فطر، براستی عید پایان یافتن رمضان نیست، عید برآمدن انسانی نو از خاکسترهای خویشتن خویش است، چونان ققنوس که از خاکستر خویش دوباره متولد می شود. رمضان کوره ای است که هستی متعارف و مستعمل  انسان را می سوزاند و آدمی نو با جانی تازه از آن سر بر می آورد. فطر شادی و دست افشانی بر رفتن رمضان نیست، بر آمدن روز نو، روزی نو و انسانی نو است.

ادامه نوشته

    خانه در کنار آب ؛ یا آب در کنار خانه ؟‌

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

 

ــــــــــــــــــــــــ

در میان همة اقوام دنیا کمتر مردمی را می توانیم بیابیم که به‎اندازه ایرانیان آب را ارج گذاشته باشند. احترام به آب و به کارگیری آن در منظورهای مختلف ، همواره از مهمترین و خلاقانه ترین کارهای هنرمندان و معماران ایران بوده است. این مهم به خصوص در مناطق کویری ایران به نحو بارزتری دیده می شود. برای ایرانیان ، آب در کنار باد و آتش و خاک چندان مقدس می‎نمود که بر روی آبگذرها- حتی به قدر باریکه نازلی هم که شده -  به رقت و رنج بسیار پل می‎زدند تا آدمی در گذر از آن‎ها مجبور به عبور از میان آب نباشد. چه می‎پنداشتند اگر چنین باشد، آب را می‎آلایند. از دیرباز ایرانیان هرجا منزلگهی برای غنودن و اقامت  می‎دیدند نامش را آبادی می‎گذاشتند.

ادامه نوشته